به گزارش خبرنگار شهری صد آنلاین ، انتصاب دوباره مهدی علیزاده به عنوان مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، بیش از آنکه نشانه «اعتماد به جوانان» باشد، بار دیگر زنگ خطر حاکمیت توصیهها بر تصمیمات کلان شهری را به صدا درآورد. حکم انتصابی که با ادبیات تکراری «شایستگی، تعهد و اسناد بالادستی» مزین شده، اما در واقعیت، پرسشهای جدی درباره تجربه، کارنامه و توان راهبری یکی از حیاتیترین شریانهای حملونقل پایتخت را بیپاسخ گذاشته است.
بر اساس شنیدهها، علیزاده با توصیه مستقیم حسین نظری، معاون سابق امور مناطق شهرداری تهران به علیرضا زاکانی، سکاندار شرکتی شده که امروز با انبوهی از بحرانها دستوپنجه نرم میکند؛ از فرسودگی بیش از نیمی از ناوگان اتوبوسرانی و کمبود شدید اتوبوس فعال، تا ناتوانی در تأمین بهموقع قطعات، بدهیهای انباشته، نارضایتی رانندگان و اختلال در خطوط پرتردد جنوب و شرق تهران.
شرکت واحد در مقطع فعلی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند مدیریت باتجربه، مذاکرهگر و مسلط به مناسبات بالادستی در شهرداری، دولت و شورای شهر است. برنامههایی چون نوسازی ناوگان، قراردادهای تأمین اتوبوسهای برقی، اصلاح ساختار بهرهبرداری، هوشمندسازی خطوط و افزایش سهم حملونقل عمومی، پروژههایی نیست که با مدیریت آزمونوخطا به سرانجام برسد. منتقدان میگویند حضور دوباره علیزاده، نهتنها کمکی به حل این مسائل نمیکند، بلکه میتواند سرعت فرسایش اعتماد عمومی به مدیریت شهری را افزایش دهد.
در این میان، کنار رفتن مهدی قیومی، مدیرعامل سابق شرکت واحد نیز خالی از پیام نیست. قیومی، بهگفته منابع آگاه، قربانی اعتماد به نیروهای تحت حمایت تشکری، عضو شورای شهر تهران شد؛ اعتمادی که در نهایت به دلیل ضعف در ارتباطات بالادستی و ناتوانی در مدیریت مناسبات پیچیده میان شهرداری و شورا، به حذف او از این صندلی انجامید. حال این پرسش مطرح است که آیا علیزاده، با سابقهای محدودتر و تجربهای کمتر در همین حوزهها، سرنوشتی متفاوت خواهد داشت؟
واقعیت آن است که اتوبوسرانی تهران، دیگر تاب آزمودن مدیران کمتجربه را ندارد. این مجموعه نیازمند فرماندهای است که هم زبان بدنه کارشناسی را بداند و هم قدرت چانهزنی سیاسی و اجرایی برای عبور از گلوگاههای مالی و ساختاری را داشته باشد. انتخابی که امروز انجام شده، از نگاه بسیاری از کارشناسان، نه گامی رو به جلو، بلکه بازگشت به دور باطل انتصابات مبتنی بر توصیه است؛ مسیری که بعید به نظر میرسد اتوبوسرانی پایتخت را به «کلانشهر الگوی جهان اسلام» نزدیک کند.